سفارش تبلیغ
صبا ویژن
محبّتت به چیزی، کور و کر می کند . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]

ای عشق ؛همه بهانه از توست.

 

 

 

موفق باشید

 

 

آرش شکیبا مهر

 

 




آرش شکیبا مهر ::: پنج شنبه 87/3/23::: ساعت 10:3 عصر

 

 

خداوند بی نهایت است و لامکان و لازمان


اما به قدر فهم تو کوچک می شود


وبه قدر نیاز تو فرود می آید


و به قدر آرزوی تو گسترده می شود


و به قدر ایمان تو کارگشا

 


یتیمان را پدر می شود و مادر


ناامیدان را امید می شود


گمگشتگان را راه می شود


در تاریکی ماندگان را نور می شود


محتاجان به عشق را عشق می شود


خداوند همه چیز می شود و همه کس را


به شرط اعتقاد


به شرط پاکی دل


به شرط طهارت روح


به شرط پرهیز از معامله با ابلیس


بشویید قلبهایتان را از هر احساس ناروا و مغزهایتان را از هر اندیشه خلاف


و زبانهایتان را از هر آلودگی در بازار و بپرهیزید از

 

هر ناجوانمردی ، ناراستی و نامردی


چنین کنید تا ببینید خداوند چگونه


بر سفره شما با کاسه ای خوراک و تکه ای نان می نشیند

 

 در دکان شما کفه های ترازوهایتان را میزان می کند


در کوچه های خلوت شب با شما آواز می خواند


مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود؟؟؟؟

 

 

 

ارادتمندتان :

 

آرش شکیبا مهر

 

 




آرش شکیبا مهر ::: دوشنبه 87/3/20::: ساعت 9:56 عصر

 

 

الهه ی آب, آناهیتا

 

 

استوره و نماد زنانگی در ایران باستان

واژه ی «ناهید» کوتاه گشته ی واژه ی «آناهیتا»(=اناهیت) است. واژه آناهیتا در اوستا , مرکب از دو بخش {«اَن»(=پاد, ضد)} + {«اهیتَه»(=آلوده)} و در یک جا به چَم «نا آلوده/ پاک» می باشد. نام این ایزد پس از روی کار آمدن آیین و دین زرتشت- در اوستا بیشتر به ریخت «اردویسورآناهیتا»(Aredvi-sura) آمده که به چَم «رود نیرومند پاک» می باشد.
ناهید نیز به مانند مهر، از خدایان باستانی ایران بوده و به وارونه ی باور ریچارد فرای که این خدا را همپیوند با تیره های بومی ایرانی
 ِ پیش از درونشُد(ورود) آریایی ها به ایران می داند. این بغ دخت(=الهه) و نشانه های پیرامون آن، بیشتر آریایی بودن آن را آشکار می سازد. برای نمونه تنها دستاویز غیر آریایی خواندن آناهیتا و وام گیری آن از تازیان، بازگویی هرودت است که در آن از وام گیری پرستش «اورانیا-آفرودیتا» از آشوری ها و تازیان یاد می کند. یا برای نمونه شُوند(دلیل) شادروان پیرنیا، بر بابلی خواندن این خدا که گاسم(احتمالا) از همین بازگویی هرودت ریشه دارد.

به هر روی اینگونه هوده(نتیجه) گیری ها تنها در تراز یک نظریه می تواند مطرح باشد و ارزش دانشیک آنچنان ندارد. باید گوشزد کرد که با پژوهش های ارزشمند دکتر جهانشاه درخشانی برپایه ی دانشهای زمین شناسی/زبانشناسی/باستان شناسی و ... که به زبانهای اروپایی نوشته و پخش شده و یا پژوهش ارزشمند دکتر فریدون جنیدی که برپایه ی بن مایه های کهن ایرانی چون اوستا و شاهنامه انجام پذیرفته, امروزه به سادگی می توان نگره ی کلیشه ای مهاجرت آریایی ها به ایران را با دیده ی شک نگریست و آریایی ها را باشندگان راستین و کهن ایران زمین، -دست کم 12 هزار سال پیش تا کنون- دانست. با بهره گیری از این پژوهش های نوین می توان تا اندازه ی فراوانی از ریشه ی آریایی آناهیتا نیز دل استوار گردید.

 

 

 

لطفا ادامه مطلب را در متن زیر بخوانید

 

آرش خان شکیبا مهر

 

 

 




آرش شکیبا مهر ::: جمعه 86/10/14::: ساعت 1:9 عصر

 

 

 

الهه ی آب, آناهیتا (نماد زنانگی در ایران باستان)

 

 

 

هر آینه, به مانند مهر, آناهیتا نیز بعدها در جایگاه یکی از ایزدان برجسته ی آیین زرتشتی پذیرفته شد و در بخش های پس از گاثاهای اوستا, بیشتر در کنار مهر از او یاد گریده و یشت پنجم  اوستا به نام او و ستایش او آغاز می گردد:
«اهورامزدا به سپیتمان
زرتشت گفت: ای زرتشت سپیتمان! اردویسور اناهیتا را که در همه جا دامن گسترده و درمان بخشنده و دشمن دیوان و پیرو آیین اهورایی است, ستایش کن!{اوست}که سزاوار است و در جهان خاکی ستوده باشد و او را نیایش کنند.{اوست}پاکی که جان افزاید و گَله و رَمه و دارایی و کشور و گیتی را بیشی و افزونی بخشد.{اوست}که نطفه ی همه ی مردان را پاک کند و زاهدان همه ی زنان را برای زایش, بی آلایش سازد.{اوست} که زایش همه ی زنان را آسان گرداند و به هنگام نیاز, شیر در پستان زنان باردار آورد...هزار رود و هزار دریاچه, هر یک به بزرگی چهل روز راه مرد چابک سوار, دارد... من اهورامزدا به نیروی خویش اناهیتا را پدید آوردم تا خانه و ده و شهر و کشور را بپرورانم و نگهبانی و پاسبانی کنم و کسان را پناه دهم»

پرستش آناهیتا به عنوان بغ دخت و نه ایزدی زرتشتی مدتها در غرب ایران رواج داشت, ولی در زمان اردشیر دوم هخامنشی به دیگر جاهای کشور ایران نیز رخنه کرد جایگاه این الهه در ایران هخامنشی چنان است که داریوش دوم هخامنشی(358-404 پ ز) در سنگ نبشه ی خود از این ایزدبانو در کنار اهورامزا و مهر یاد می کند. برگردان یکی از بخش های این سنگ نبشته ها که در شوش بدست آمده چنین است:
«...این اپدانه(=کاخ) را
داریوش, از نیاکان من ساخت. در روزگار اردشیر, پدربزرگم, آتش آن را ویران کرد. من به خواست اهورامزدا و آناهیتا و میترا آن را دیگر باره ساختم. بشود که اهورمزدا و آناهیتا و میترا مرا نگاه دارند و آنچه را من ساخته ام تباه نسازند و از آسیب بر کنار دارند»

بروسوس, مورخ کلدانی سده ی سوم پ ز نیز از این پرسمان یاد می کند که به دستور اردشیر دوم هخامنشی, تندیس انائیتیس(=اناهیتا) در بابل, شوش, همدان, دمشق و سارد برپا داشته شد. این تندیس های کوچک سفالین, سیمین و زرین که تا کنون شمار زیادی از آنها بدست آمده, بیشتر به ریخت سنتی و اساتیری است و با پوشاک و آرایش بومی و در کل چهره ی زن بی کم و کاست و آرزو شده ی مردم هر دیار ساخته شده است. گزارش هایی از بلنیتسکی در دست است که خبر از یافت شدن شمار فراوانی از تندیس های زنانه به عنوان آناهیتا، الهه ی آب و دنیای گیاهی در کاوش های آسیای میانه می دهد. این تندیس ها و نگاره ها کم و بیش, انگاره هایی که در یشت ها از او شده را آشکار می سازند. ناهید در یشت ها زنی است جوان, زیبا, نیرومند, خوش اندام, با بازوان سپید و به ستبری شانه ی اسب, سینه های برآمده, کمربندی تنگ بر میان بسته و با گوهرها ی آراسته و جامه ی پُر چین و ...

پرستش آناهیتا – نه همچون مهر- در بیرون از مرزهای ایران نیز گسترش داشته است. ستایش ایزد آناهیتا راه درازی را گذرانده و با گذر از میانرودان و سوریه به آسیای کوچک و پس آنگاه از راه دریای مدیترانه به روم راه یافت. نام آفرودیت-ونوس با آناهیتا در پیوند بود. ستایش آناهیتا در غرب با ستایش بزرگ مادر همه ی خدایان ممزوج گردید. چهره ی ایزدان با نگاره ی آناهیتا همپیوند شد و اناهیتا چهره ی ویژه ی شرقی خود را همچنان نگه داشت. ولی ناهید پس از اینکه از ایران گذشته و به میان تیره های سامی و آسیای کوچک رسید رنگ و روی برخی از خدایان تیره های بیگانه را به خود گرفت. نگره ی هم ریشه بودن آفرودیت با ناهید آنچنان درست به نظر نمی رسد چرا که آفرودیت الهه ی عشق و شهوت است, در حالی که ناهید با وجود زیبایی از شهوت و لوندی به دور است.

شماری نیز او را هم ریشه با «ایشتار» بابلی می انگارند که باز باید به این دیدگاه با شک نگریست! ایشتار در سروده ای اینچنین انگاشته می شود: «وی از سحر و زیبایی و شهوت لبریز است. ایشتار الهه ی شادی, پوشاک عشق را پوشیده است, لبان او همچون عسل شیرین و دهانش آب حیوان است. اندامش زیبا و چشمانش رخنه گر و بیدار است. او دوست داشتنی و بخشاینده است...» با پذیرش اینکه این انگاره با ناهید همسانی هایی دارد, ولی شکوه و عفت ناهید ِ اوستا بر ایشتار بابلی برتری فراوان دارد.

استرابو بازگو می کند که در ایالت اکیلیسن(Akilisen) ارمنستان, بزرگان قبایل, دختران جوان خود را وقف پرستشگاه ناهید می کرده اند و دختران پس از آنکه مدتی خویش را با همه ی جان و تن وقف پرستشگاه و پذیرایی از نیایشگران آنجا می نموده اند, ازدواج می کرده اند و کسی زناشویی با چنین زنانی را ننگین نمی شمرد.

ناهید -چنانکه گذشت- هم ایزد آب و باران است و هم نمادی از رسایی و کمال زن، فریادرَس و پشتیبان زنان و نیز بخشنده ی فراوانی, کامیابی و پیروزی دولت به شمار می آمد و به همین انگیزه ها, در ویر(ذهن) باورمندانش جایگاهی بس اَرجمند در میان ایرانیان و کشورهای پیرامون ایران داشته و پرستشگاه های ویژه ی فراوانی داشت که از آن میان می توان از نیایشگاه های استخر و تخت سلیمان در زمان اشکانیان و ساسانیان یاد نمود.

می دانیم که نیاکان دودمان ساسانی، نگهبان و دست اَندرکار نیایشگاه  ناهید استخر بودند و از همانجا برآمده و به شاهنشاهی ایران رسیدند. آتشکده ی پُرآوازه ی شیز آذربایگان نیز از دیرباز ویژه ی ناهید بوده و زنان ِ بزرگان را برای پرستاری و به پارسا زیستن بدانجا می فرستادند. چنانکه خاتون, زن خاقان ترک{در زمان ساسانی} بدانجا فرستاده شد و همچنین شاخه ی مادینه ی خاندان اشکانی برآنجا فرمانروایی داشتند. موبد بزرگ و نام دار ساسانی یعنی «کَرتیر» نیز در سنگ نبشته ای به زبان پهلوی اشکانی که در نقش رستم وجود دارد، پس از بازشناساندن خود و جایگاهش، خود را سرپرست نیایشگاه آناهیتا می شناساند.

از دیگر برتری های الهه ی ناهید, تاج بخشی به شاهان بود. در نقش رستم و نیز در تاق بستان, ناهید حلقه ی پادشاهی را به نرسی و پیروز, شاهان ساسانی می بخشد. برپایه ی آیین کهن, پادشاهان هخامنشی و اشکانی و ساسانی بیشتر در پرستشگاه ناهیداستخر و چندی پس از آن شیز، تاج گذاری می کردند.

در واقع بیشتر جاهایی همچون قلعه/ پل/ بقعه/ دروازه/ دره/ چشمه و... که واژه هایی چون دختر/ مادر/ خواهر/ بانو/ بی بی/ پیرزن/ ننه و برابرهای ترکی و کردی و لری و گیلکی آنها را در ترکیب نام های خود دارند, به احتمال فراوان با الهه ی ناهید در پیوند هستند.

هرآینه, همچون دیگر موارد, در پیرامون این گونه جاها -که حتی در کوچکترین و دور افتاده ترین روستاها می توان از آنها نشانی یافت- به شُوند نبود آگاهی, افسانه هایی ساخته شده که ارزش دانشیک آنچنان ندارد. نغز است بدانیم که بیشتر این گونه جاها، بر بلندی یا سینه ی کوه, در کنار آب روان و چشمه ی جوشان از دل کوه ساخته شده اند. همین چشمه ها در برخی جاها آنچنان وَرجاوند و ارجمند هستند که مردم برای آنها احترام بسیاری قائل بوده یا پول در آنها ریخته و برداشتن آنها را گناه بشمار می آورند. افسانه هایی که در پیرامون این چشمه ها ساخته شده بیشتر با پریان نیکوکار و دخترکان باکره و پاک و زیبا در پیوند و نشانی کهن از ایزدبانوی بزرگوار ایران زمین, اردویسور اناهیت است.

 

موفق و پیروز باشید

 

آرش خان شکیبا مهر

 

 




آرش شکیبا مهر ::: جمعه 86/10/14::: ساعت 1:0 عصر

 

بنام نامی میهنم

 

وصیت نامه کوروش کبیر

 

 اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند اینک من از دنیا میروم بیست وپنج کشور جزء امپراتوری ایران است. و در تمام این کشور ها پول ایران رواج دارد وایرانیان در آن کشور ها دارای احترام هستند . و مردم کشور ها در ایران نیز دارای احترام هستند. جانشین من خشایار شا باید مثل من در حفظ این کشور ها بکوشد . وراه نگهداری این کشور ها آن است که در امور داخلی آنها مداخله نکند و مذهب وشعائر آنان را محترم بشمارد. اکنون که من از این دنیا می روم تو دوازده کرور در یک زر در خزانه سلطنتی داری و این زر یکی از ارکان قدرت تو میباشد . زیرا قدرات پادشاه فقط به شمشیر نیست بلکه به ثروت نیز هست . البته به خاطر داشته باش تو باید به این ذخیره بیفزایی نه اینکه از آن بکاهی . من نمی گویم که در مواقع ضروری از آن برداشت نکن ، زیرا قاعده این زر در خزانه آن است که هنگام ضرورت از آن برداشت کنند ، اما در اولین فرصت آنچه برداشتی به خزانه برگردان . مادرت آتوسا برمن حق دارد پس پیوسته وسایل رضایت خاطرش را فراهم کن . ده سال است که من مشغول ساختن انبار های غله در نقاط مختلف کشور هستم و من روش ساختن این انبار ها را که از سنگ ساخته می شود وبه شکل استوانه هست در مصر آموختم و چون انبار ها پیوسته تخلیه می شود حشرات در آن بوجود نمی آیند و غله در این انبار ها چند سال می ماند بدون اینکه فاسد شود و تو باید بعد از من به ساختن انبار های غله ادامه بدهی تا اینکه همواره آذوقه دو و یا سه سال کشور در آن انبار ها موجود باشد . و هر ساله بعد از اینکه غله جدید بدست آمد از غله موجود در انبار ها برای تامین کسری خواروبار از آن استفاده کن و غله جدید را بعد از اینکه بوجاری شد به انبار منتقل نما و به این ترتیب تو هرگز برای آذوغه در این مملکت دغدغه نخواهی داشت ولو دو یا سه سال پیاپی خشکسالی شود . هرگز دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی نگمار و برای آنها همان مزیت دوست بودن با تو کافی است . چون اگر دوستان وندیمان خود را به کار های مملکتی بگماری و آنان به مردم ظلم کنند و استفاده نامشروع نمایند نخواهی توانست آنها را به مجازات برسانی چون با تو دوست هستند و تو ناچاری رعایت دوستی بنمایی . کانالی که من میخواستم بین شط نیل و دریای سرخ بوجود بیاورم هنوز به اتمام نرسیده و تمام کردن این کانال از نظر بازرگانی و جنگی خیلی اهمیت دارد تو باید آن کانال را به اتمام برسانی و عوارض عبور کشتی ها از آن کانال نباید آنقدر سنگین باشد که ناخدایان کشتی ها ترجیح بدهند که از آن عبور نکنند . اکنون من سپاهی به طرف مصر فرستادم تا اینکه در این قلمرو ، نظم و امنیت برقرار کند ، ولی فرصت نکردم سپاهی به طرف یونان بفرستم و تو باید این کار را به انجام برسانی . با یک ارتش قدرتمند به یونان حمله کن و به یونانیان بفهمان که پادشاه ایران قادر است مرتکبین فجایع را تنبیه کند . توصیه دیگر من به تو این است که هرگز دروغ گو و متملق را به خود راه نده ، چون هردوی آنها آفت سلطنت هستند و بدون ترحم دروغ گو را از خود دور نما . هرگز عمال دیوان را بر مردم مسلط نکن ، و برای اینکه عمال دیوان بر مردم مسلط نشوند ، قانون مالیات وضع کردم که تماس عمال دیوان با مردم را خیلی کم کرده است و اگر این قانون را حفظ کنی عمال حکومت با مردم زیاد تماس نخواهند داشت . افسران وسربازان ارتش را راضی نگه دار و با آنها بدرفتاری نکن . اگر با آنها بد رفتاری کنی آنها نخواهند توانست معامله متقابل کنند . اما در میدان جنگ تلافی خواهند کرد ولو به قیمت کشته شدن خودشان باشد و تلافی آنها اینطور خواهد بود که دست روی دست می گذارند و تسلیم می شوند تا اینکه وسیله شکست خوردن تو را فراهم کنند . امر آموزش را که من شروع کردم ادامه بده وبگذار اتباع تو بتوانند بخوانند وبنویسند تا اینکه فهم وعقل آنها بیشتر شود وهر چه فهم وعقل آنها بیشتر شود ، تو با اطمینان بیشتری میتوانی سلطنت کنی . همواره حامی کیش یزدان پرستی باش . اما هیچ قومی را مجبور نکن که از کیش تو پیروی نماید و پیوسته و همیشه به خاطر داشته باش که هرکس باید آزاد باشد و از هر کیش که میل دارد پیروی نماید . بعد از اینکه من زندگی را بدرود گفتم . بدن من را بشوی و آنگاه کفنی را که من خود فراهم کرده ام بر من به پیچان و در تابوت سنگی قرار بده و در قبر بگذار . اما قبرم را که موجود است مسدود نکن تا هرزمانی که میتوانی وارد قبر بشوی و تابوت سنگی مرا در آنجا ببینی و بفهمی ، که من پدر تو پادشاهی مقتدر بودم و بر بیست وپنج کشور سلطنت میکردم ،مردم و تو نیز مثل من خواهی مرد . زیرا سرنوشت آدمی این است که بمیرد ، خواه پادشاه بیست وپنج کشور باشد خواه یک خارکن و هیچ کس در ان جهان باقی نخواهد ماند . اگر تو هر زمان که فرصت بدست می آوری وارد قبر من بشوی و تابوت را ببینی ، غرور وخود خواهی برتو غلبه خواهد کرد ، اما وقتی مرگ خود را نزدیک دیدی ، بگو قبر مرا مسدود نمایند و وصیت کن که پسرت قبر تو را باز نگه دارد تا اینکه بتواند تابوت حاوی جسد تو را ببیند . زنهار زنهار ، هرگز هم مدعی وهم قاضی نشو اگر از کسی ادعایی داری موافقت کن یک قاضی بیطرف آن ادعا را مورد رسیدگی قرار دهد . و رای صادر نماید . زیرا کسی که مدعی است اگر قاضی هم باشد ظلم خواهد کرد . هرگز از آباد کردن دست برندار . زیرا که اگر از آباد کردن دست برداری کشور تو رو به ویرانی خواهد گذاشت زیرا این قاعده است که وقتی کشوری آباد نمی شود به طرف ویرانی می رود . در آباد کردن ، حفر قنات و احداث جاده وشهر سازی را در درجه اول قرار بده . عفو وسخاوت را فراموش نکن و بدان بعد از عدالت برجسته ترین صفت پادشاهان عفو است و سخاوت ، ولی عفو باید فقط موقعی بکار بیفتد که کسی نسبت به تو خطایی کرده باشد و اگر به دیگری خطایی کرده باشد و تو خطا را عفو کنی ظلم کرده ای زیرا حق دیگری را پایمال نموده ای . بیش از این چیزی نمیگویم این اظهارات را با حضور کسانی که غیر از تو در اینجا حاضر هستند ، کردم . تا اینکه بدانند قبل از مرگ من این توصیه ها را کرده ام و اینک بروید و مرا تنها بگذارید زیرا احساس میکنم مرگم نزدیک شده است

 

انشالله که از خواندن وصیت نامه کورش کبیر استفاده کافی را برده باشید .

 

آرش شکیبا مهر

 

 




آرش شکیبا مهر ::: جمعه 86/9/23::: ساعت 8:8 عصر

   1   2      >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 0


بازدید دیروز: 2


کل بازدید :33660
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
آرش شکیبا مهر
یک هم وطنتون ؛ آمده ام که با شما بیاموزم و بیاموزانم
 
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<